این روزها که خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی، جهانیان را شگفتزده کرده است، دیوارهای شهر بیش از هر زمان دیگری انعکاس فریاد آزادیخواهی مردم را برعهده گرفتهاند. در کوچه پسکوچهها و خیابانهای اصلی شهر بهتناوب دیوارنگارههایی (گرافیتی) از تصاویر کشتهشدگان اعتراضها و شعارهای ضد حکومتی نقش بستهاند. مسافری که پس از ماهها دوری به وطن بازگشته است، میگوید: «در و دیوار شهر دارند فریاد میزنند به هر طرف که رو برمیگردانی، حال و احوال انقلاب را احساس میکنی. انقلابی که انگار خیلی نزدیک است. با وجود این همه تصویر و شعار بر دیوارهای شهر حتی اگر بخواهی هم نمیتوانی فراموش کنی که اینجا انقلابی در آستانه وقوع است.»
هنر دیوارنگاری یا «گرافیتی» در واژه ایتالیایی «گرافیو» به معنای «خطخطی» ریشه دارد و به معنای مجموعهای از تصاویر، اشکال، نشانهها و کلمهها است که بر دیوارها و مکانهای عمومی نقش میبندند.
هرچند که سابقه دیوارنگاری به دوران باستان بازمیگردد زمانی که انسان بر دیوارهای غارها نشانههایی را ترسیم میکرد، اما آنچه امروز بهعنوان هنر گرافیتی یا دیوارنگاری به معنای مدرن میشناسیم در نیمه دوم قرن بیستم میلادی در آمریکا ظهور کرد و آنقدر موردتوجه قرار گرفت که بهسرعت در اروپا و دیگر کشورهای جهان نیز گسترش یافت.
در ابتدا هنرمندان گرافیتی، اسامی، تصاویر و نشانههایی را با افشانه رنگپاش بر دیوارهای ساختمانها، تونلها، واگنهای قطار، ایستگاههای اتوبوس، کیوسکهای تلفن و جعبههای برق شهری ثبت میکردند.
نخستین گرافیتیکاران آمریکایی در قرن بیستم، کسانی بودند که در ایستگاههای قطار نامشان را ثبت میکردند. بهطوریکه رهگذران وقتی از ایستگاهی به ایستگاهی دیگر میرفتند آن اسم را مجددا میدیدند.
این شیوه بمباران تصویری بعدها موردتوجه گروه دیگری از هنرمندان قرار گرفت. آنها احساس کردند با بهرهگیری از هنر گرافیتی و بمباران تصویری میتوانند اعتراضهای خود را به نظام حاکم یا مسائل اجتماعی و سیاسی بیان کنند، بدون اینکه شناخته شوند یا خطر دستگیری آنان را تهدید کند. ناشناس بودن گرافیتیکاران در واقع از همانجا آغاز شد.
در بسیاری از کشورهای جهان، نقاشی کردن بر دیوارها و مکانهای عمومی شهر جرمانگاری شده است؛ در کشورهای مانند ایران نیز چنانچه محتوای آنچه بر دیوار ثبت میشود در تضاد با «ارزشهای جمهوری اسلامی» باشد، دیوارنگاری پیگرد قانونی دارد.
هنر گرافیتی شاید نسبت به دیگر هنرها مانند نقاشی یا نقاشیخط، ارزش هنری چندانی نداشته باشد، اما ازاینجهت که دربرگیرنده پیامی سیاسی و اجتماعی است، در مکانهای عمومی نمایش داده میشود و ابزار آن معمولا به یک افشانه رنگپاش محدود است، ویژگیهای منحصربهفردی دارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
گرافیتیکاران با آثاری که معمولا شبانه بر دیوارهای شهر ثبت میکنند، اعتراض عریان خود را به نظام حاکم یا قوانین موجود فریاد میزنند. خاصیت نمایش عمومی آثار آنان نیز این است که رهگذران، حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند این اعتراض را نادیده بگیرند، زیرا هر روز در معرض مواجهه با آن قرار دارند.
دیوارنگاری در واقع یک هنر زیرزمینی (پنهانی) است که در قلمرو فرهنگ عامیانه گسترش پیدا کرده و طرفدارانی نیز از همین جامعه برای خود فراهم کرده است. درست مانند موسیقی رپ اعتراضی که خیلیها آن را خواهر دوقلوی هنر گرافیتی میدانند. شاید برای همین است که هنرمندان هیپهاپ در موزیک ویدیوهای خود از هنر گرافیتی زیاد الهام گرفتهاند.
هنرمندان گرافیتی به دنبال آفرینش یک اثر هنری با معیارهای خاص زیباییشناسی نیستند، آنها فقط تلاش میکنند پیامشان را به گستره بیشتری از مخاطبان منتقل کنند.
دیوارنگاری در ایران
هنر گرافیتی، آنقدر جذاب و دربرگیرنده بود که بهسرعت مرزهای جهان را طی کرد و از آمریکا به اروپا و سپس به کشورهایی مانند ایران رسید؛ نخستین گرافیتیهای معاصر در ایران احتمال کارهایی بودند که طرفداران حزب توده و فعالان کارگری پیش از وقوع انقلاب اسلامی بر دیوارهای شهر ثبت میکردند.
هنوز تصویر گرافیتی صمد بهرنگی، نویسنده ایرانی که تا سالها پس از انقلاب هم بر دیوارهای شهرها دیده میشد در خاطر بسیاری از ما باقی است. در سالهای قبل و بعد از انقلاب، گرافیتیهایی با مضامین انقلابی خلق شدند، اما پس از انقلاب و با شروع جنگ، جمهوری اسلامی تلاش کرد این هنر را در جهت منافع خود مصادره کند.
حدود دو دهه آثار گرافیتی با مضمون اعتراض و انتقاد در ایران رونق چندانی نداشت، اما از دهه ۷۰ به بعد هرچند محدود بار دیگر این هنر در ایران بازیابی شد و هنرمندانی با نامهای مستعار مانند «اسنس»، «آلون» و «کیوان شویر» آثاری با مضامین اجتماعی و سیاسی خلق کردند. گرافیتی «قانون قدغن» اثر کیوان شویر که در دیوار بین شهرکهای آپادانا و اکباتان خلق شد و بعدها شهرداری تهران آن را پاک کرد، یکی از مشهورترین این آثار بود. در سال ۸۸، همزمان با جنبش سبز، هنر گرافیتی در ایران جان تازهای گرفت و شعارها و تصاویر زیادی همراستا با جنبش سبز در خیابانها و دیوارهای شهرها نقش بستند.
شاید خیلیها تصور میکردند که با ظهور اینترنت و رسانههای اجتماعی، هنر گرافیتی در معرض فراموشی قرار بگیرد؛ زیرا وجه متمایز این هنر همهگیری و تاثیرگذاری حداکثری آن بود و حالا دیگر شهروندان دهکده جهانی، ابزار مدرنتری به نام اینترنت در اختیار داشتند که این دو ویژگی را پشتیبانی میکرد و دشواری کمتری داشت.
مروری بر رویدادهای سیاسی ایران در سالهای اخیر نشان میدهد که هنر گرافیتی، دستکم در کشورهایی مانند ایران که نظام سلطه حاکم است، نه تنها فراموش نشد، بلکه با قدرتی خیرهکننده حتی در رسانههای اجتماعی نیز فراگیر شد.
یکی از شاخصترین آثار گرافیتی سالهای اخیر در ایران که اتفاقا در بستر اینترنت منتشر شد، بوسه علی خامنهای و شی جین پینگ، رئیسجمهوری چین بود که پس از قرارداد مشکوک ۲۰ ساله ایران و چین خلق شد. این گرافیتی که معنایی طنز و تلخ داشت از عکس معروف بوسه رهبران اتحاد جماهیر شوروی سابق و آلمان شرقی و گرافیتی آن الهام گرفته بود.
عکس خبری دیدار لئونید برژنف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق و اریش هونکر، رهبر آلمان شرقی را عکاسی فرانسوی به نام رژی بوسو در سال ۱۹۷۹ ثبت کرد. بعدها هنرمندی روس به نام دیمیتری وروبیل، با الهام از این عکس، گرافیتی آن را چند ماه پس از فروپاشی دیوار برلین بر روی قسمتی برجای مانده از آن خلق کرد.
زمستان سال گذشته پس از امضای معاهده مشکوک ایران و چین یک گرافیتی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن علی خامنهای و شی جین پینگ، لبهای هم را میبوسند.
جمهوری اسلامی دیوارنگاری با مضامین انقلابی را «خرابکاری» میداند و گرافیتیکاران را دستگیر و زندانی میکند. بااینحال در جریان خیزش سراسری مردم علیه حکومت که پس از قتل حکومتی مهسا امینی آغاز شد، جوانهای زیادی شبانه به خیابانها میآیند تا آرمانهای آزادیخواهانهشان را بر دیوارهای شهر ثبت کنند.
اکنون رهگذران و ساکنان شهرهای ایران به هر سو که نگاه میکنند، تصاویر گرافیتی مهسا امینی، نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیلزاده، حدیث نجفی، دیگر کشتهشدگان و شعارهایی مانند «زن، زندگی، آزادی» را میبینند.
دیوارنگاری با مضمون خیزش سراسری مردم ایران، حالا مرزهای جغرافیایی را نیز طی کرده و به دیگر کشورها نیز رسیده است. در همین دو ماه اخیر هنرمندان گرافیتی روی دیوارهای وین، پایتخت اتریش، گرافیتی مهسا امینی را نقاشی کردند.
هنرمند دیگری با طراحی تصویری از مهسا امینی بر روی دیوار یکی از خیابانهای لسآنجلس در آمریکا با خیزش سراسری مردم ایران همراهی کرد و هنرمندان گرافیتیکار فرانسوی نیز به یاد مهسا امینی و به احترام قیام انقلابی مردم اثری را با همین موضوع خلق کردند.
گرافیتی را میتوان عریانترین نوع هنر اعتراضی دانست، زیرا در کسری از ثانیه، صاحبان قدرت را در پیش چشم مخاطب رسوا میکند. اکنون دیوارهای شهرهای ایران با انبوهی از تصاویر گرافیتی، طبل رسوایی حکومت را به صدا درآوردهاند. برای همین است که به هر سو مینگریم حال و هوای انقلاب را احساس میکنیم.